به گزارش روز جمعه اگزیم نیوز،اقتصاد ایران بعد از پشت سر گذاشتن رکودی سنگین، با شروع دولت سیزدهم وارد دوران نوینی شد. دورانی که در آن میانگین رشد اقتصادی صفر درصد دهه نود، جای خود را به میانگین رشد اقتصادی ۴.۵ درصد داد که بیشترین میزان رشد در میان دولتهای پس از جنگ تحمیلی است.
این درحالی است که همزمان سیاستهای انقباضی نیز توسط دولت اجرا میشود، اما با این حال و بر خلاف ماهیت این نوع سیاست ها، کشور بازهم از رکود خارج شد که نشان از ظرافت شهید رئیسی در نحوه انجام جراحی اقتصادی بود. برهمین اساس و با توجه به مطالب مطرح شده، احمد صالحی کارشناس اقتصادی گفتگویی اختصاصی با خبرنگار ایبنا انجام داده که در ادامه مطالعه خواهید کرد.
به نظر شما سرمایه گذاری خارجی تا چه میزان بر رشد اقتصادی اثر میگذارد؟
هیچ کشوری از حالت درحال توسعه به توسعه یافته به واسطه سرمایه گذاری خارجی تبدیل نشده است. همه کشورها زمانی توسعه یافته شده اند که از سرمایههای مردم خودشان استفاده کردند. حتما باید از سرمایه گذاری خارجی استقبال کنیم. در زمانی که ما بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ به دنبال ۳ میلیارد دلار سرمایه گذاری توتال در ایران میدویدیم، چین در همسایه ما پاکستان ۶۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری کرد.
وزیر امور خارجه قبلی پاکستان در یک سخنرانی در اجلاس داووس سال ۲۰۲۲ گفت که از این ۶۵ میلیارد دلار، ۵ میلیاردش فایننس و ۶۰ میلیارد دلار آن سرمایه گذاری بوده است. در همان سالهایی که ما به همان ۳ میلیارد دلار توتال هم نرسیدیم!
به نظر شما دولت سیزدهم در کنترل و بهبود متغیرهای کلان اقتصادی چه کارنامهای از خود برجای گذاشت؟
از وضعیت اقتصاد کلان نمیتوانیم تحلیل جامعی داشته باشیم، مگر اینکه به شاخصهای کلان اقتصادی بپردازیم. مهمترین شاخص اقتصاد کلان تولید ناخالص داخلی است که رشد آن از میانگین ۰.۴ درصد دهه ۹۰ به ۱۳ درصدی طی ۲ سال و نیم اخیر رسیده است. علاوه بر آن بخش صنعت حدود ۷ درصد در ۲ سال و نیم گذشته رشد داشته است.
رشد بخش نفت اقتصاد ما یک اتفاق مثبت است؛ با در نظر گرفتن این موضوع که ما وارد قراردادی به نام برجام هم نشده ایم و بدون اینکه توافقی صورت بگیرد، مشابه سال ۱۳۹۵ یک رشد اقتصادی خوبی داشتهایم.
ما رقم وحشتناک منفی ۱۷ درصد تشکیل سرمایه ثابت را در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ تجربه کردیم، ولی نرخ آن در ۳ سال اخیر بالای ۴ درصد بوده است. سرمایه ثابت یعنی اینکه وقتی تولید ناخالص ملی رشد میکند و باعث ایجاد ثروت میشود، این ثروت تبدیل به سرمایه گذاری جدید و تشکیل سرمایه ثابت میشود. یعنی عملا امیدواری به آینده اقتصاد را نشان میدهد.
کنترل ترازنامه بدون ایجاد رکود
در بخش اصلاح ساختار نظام پولی، سیاست کنترل ترازنامه از سوی بانک مرکزی رشد نقدینگی را از عدد ۴۱ درصد سال ۱۴۰۰ به زیر ۲۵ درصد در اسفند ۱۴۰۲ کاهش داده است. آقای عبده تبریزی گفتگویی با آقای فرهاد نیلی داشت. وی در آنجا گفت سیاست کنترل ترازنامه بانک مرکزی طی ۲ سال گذشته یکی از موفقترین سیاستهای پولی کشور طی سالهای اخیر بوده است.
در نگاه نخست ممکن است فکر کنیم که بانک مرکزی مانع از وام دادن میشود و در نتیجه رشد نقدینگی کاهش پیدا کرده، اما شاخصهای دیگر اقتصاد کلان همچون رشد اقتصادی، نرخ تشکیل سرمایه ثابت، نرخ بیکاری و عدد صادرات غیرنفتی ما نشان میدهد که این سیاست کنترل ترازنامه و کنترل نقدینگی در شرایطی اتفاق افتاده که بخش حقیقی اقتصاد را در رکود نبرده است. منتقدین بدانند که برآیند تمام ناترازیهای دولت و کشور، خود را در عدد نقدینگی تخلیه میکند.
طبیعتا سیاست کنترل ترازنامه و نقدینگی یک سیاست انقباضی است که میتواند به رکود اقتصادی منجر شود. ولی مطالعه سایر آمارهای اقتصاد کلان نشان میدهد که سیاست انقباضی دولت با یک ظرافتی انجام شده است که کشور وارد رکود نشود.
اصلاح نظام مالی در دولت سیزدهم را چگونه دیدید؟
به نظر من ریشه تورم در نظام مالی است. حساب واحد خزانه اتفاق مهمی در انضباط مالی دولت است. در دولت سیزدهم در حوزه اصلاح نظام مالی کشور، شاهد ایجاد حساب واحد خزانه، اصلاح نظام مالیاتی، ابر پروژه سامانه اتصال نظام پایانههای فروشگاهی به نظام مالیاتی کشور، تفکیک حسابهای بانکی به حسابهای تجاری و مدنی، گسترش چتر مالیاتی بودیم که تعداد مودیان مالیاتی ۸۵ درصد افزایش یافت.
تسهیل فضای کسب و کار اتفاق بزرگی را رقم میزند، زیرا یکی از پایههای رشد اقتصادی نیروی کار است. وقتی مجوز کسب و کار تسهیل میشود، یعنی یک مانعی را از جلوی نیروی کار متخصص برمی دارید. وقتی مجموع این اقدامات را کنار هم قرار میدهید، میبینید که رشد اقتصادی کشور چه پایههایی داشته است.
در دوسال گذشته کشور از حوادث سیاسی و پرتنشی همچون جنگ غزه عبور کرد، اما با این حال برخلاف گذشته، نرخ دلار ثبات خود را حفظ کرد. به نظر شما دولت سیزدهم در مواجهه با این مسائل چگونه عمل کرد؟
دولت سیزدهم در موضوع ارز در پرحادثهترین دوره تاریخ ایران قرار گرفت. در دو سال گذشته لیست بزرگی از حوادث را در کشور داشته ایم. از منازعه مستقیم با اسرائیل گرفته تا اتفاقات مختلف از جمله ترور را شاهد بودیم.
هیچ انرژی انباشتهای را پشت نرخ ارز از پایههای اقتصاد نمیبینم. شاخصهای مهم همچون تراز تجاری، رشد اقتصادی، نرخ تشکیل سرمایه ثابت، نرخ بیکاری و رشد نقدینگی پشت نرخ ارز وجود دارند. وقتی تک تک این پنج مورد بالا را بررسی میکنید، همه شاخصها روبه بهبود بوده اند.
بسیاری از دولتها در ۴ سال نخست خود رفتارهای پوپولیستی و انتخاباتی در حوزه اقتصادی از خود نشان میدهند. آیا دولت شهید رئیسی هم از این قبیل اقدامات انجام داد؟
مدیریت اقتصادی دولت سیزدهم دستوری نبوده است. به نظر میرسد در این و دولت رفتار انتخاباتی رخ نداده است. شاخصهای اقتصاد کلان و شاخصهای نظام پولی و مالی مثبت است و انرژی انباشتهای پشت نرخ ارز وجود ندارد. افرادی همچون آقای سیامک قاسمی که همایش برگزار میکنند، آیا نسبت به ساحت علم مسئولیتی قائل هستند؟ این افراد از شاخصهای اقتصاد با خبرند، اما بازهم یک فضای هولناکی را در اقتصاد کشور ترسیم میکنند و میگویند یک انرژی انباشته شدهای پشت نرخ ارز است که به زودی پرش میکند!
اگر هر دولتی به چنین آمارهایی در حوزه اقتصاد دست یافته بود، با تعابیر حداکثری از آن تعریف میکرد، اما آقای رئیسی با نگاهی خالصانه کار خود را انجام میداد و به دنبال شوآف نبود. آقای رئیسی به تیم اقتصادی خود اعتماد میکرد و دست آنها را باز میگذاشت. شهید رئیسی در حوزه پولی و مالی، بخش حقیقی اقتصاد و دیپلماسی اقتصادی و کشاورزی به وزرای خود اعتماد میکرد. در اینجا وزیر انگیزه کار کردن پیدا میکرد. اگر رئیس جمهور بخواهد دخالتهای نابه جا در کار وزارتخانهها کند، وزیر هم به مرور از خودش رفع مسئولیت میکند و صرفا اداره کننده آن وزارتخانه میشود.
کارنامه دولت سیزدهم را در حوزه کنترل نرخ بیکاری چطور مشاهده کردید؟
نرخ بیکاری هم در سال ۱۴۰۲ منتشر شد و عدد بی نظیر ۸.۱ درصد در طول ۶ سال گذشته را داشت که یکی از پایههای رشد اقتصادی هم است. این موضوع نشان میدهد که در کف جامعه هم رشد اقتصادی حس میشود. درحال حاضر بیکاری به عنوان یک معضل در بین خانوادهها شناخته نمیشود. همین ابرپروژه تسهیل فضای کسب و کار حتما در کاهش نرخ بیکاری موثر بوده است.
دیپلماسی اقتصادی دولت سیزدهم چه تاثیری بر رشد اقتصادی داشت؟
تحرکات دیپلماسی اقتصادی دولت سیزدهم باعث شد تا صادرات غیرنفتی ما از عدد سقوط کرده سال ۱۳۹۸ که ۳۰ میلیارد دلار بود به ۵۲ میلیارد دلار سال ۱۴۰۲ برسد که به این معناست ما پیک صادرات غیرنفتی قبل از تحریممان را زدیم. در کنار آن، صادرات بخش نفت ما رشد کرده است. این شاخصهای اقتصاد کلان میتواند توضیح دهد که چرا رشد اقتصادی ما واقعی است.
قانون بانکداری مرکزی به زودی عملیاتی میشود و بانک مرکزی قدرت بیشتری پیدا میکند. سیاست نگاه به شرق پایههایی روی زمین دارد. طی ۱۰ سال گذشته از قدرت سرمایه گذاری چین بی بهره بوده ایم. خطای ادراکی ما باعث شد، تحولاتی که در دنیا اتفاق افتاده را به آن صورتی که هستند نبینیم.
همانطور که آن خطای ادراکی باعث شد فکر کنیم امضای یک سیاست مدار آمریکای میتواند تضمین باشد. همان خطای ادراکی باعث شد ما از فرصت سرمایه گذاری که ۶۵ میلیارد دلار آن در پاکستان ایجاد شد، بی بهره شویم.
نظر شما